۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبه

تجسم رنج ، بدون رنگ

"من دیدن را آموختم که بدیهی است، احساس کردن را آموختم که حقیقت است و عشق ورزیدن را آموختم که نایاب است." کته کلويتس






















۵ نظر:

  1. سلام
    متاسفانه چند وقتی ست از دیدن نقاش های شما ممحرومم. چندبار هم که صفحه رو می بندم و باز می کنم باز هم نمی تونم نقاشی ها رو ببینم, تا ببینیم کی این روزها تموم می شه. امیدوارم موفق باشید.

    پاسخحذف
  2. جناب منيعي عزيز . به بلاگ شما سر زدم متاسفانه امکان کامنت گذاشتن نبود . بله خود بنده هم با پ ر و ک س ي صفحه رو باز مي کنم . ايشالا که ما ايراني ها هر چه زود تر بفهميم که اينترنت يعني دستاورد بشريت ، يه جور ميراث جهاني که هيچ قدرتي حق صلب اون از مردم رو نداره . يعني آقايون بهتر از من و شما مي فهمن که کدوم مطلب به درد ملت ميخوره و کدوم نميخوره ؟ يعني شخصيت و شعور من جوان ايراني از يه جوون هم سن خودم تو جاهاي ديگه دنيا کمتره ؟ کاشکي همه ما از اينکه اينهمه حقوق طبيعيمونو پايمال ميکنن يه ذره ککمون ميگزيد ...

    پاسخحذف
  3. نقاشی سمت راست برای من بیشتر یاداور درماندگی و رنج روحی ست که خیلی خیلی خوب تصویر شده و کاملا این درماندگی و رنج و عذاب رو می شه حس کرد و چشمها و حالت دست ها خیلی خوب این احساس رو منتقل می کنه البته به من فردی منظورم هست.
    نقاشی سمت چپ هم هم رنج روحی و هم رنج جسمی - به خصوص دستهای بزرگ و زمخت - خیلی خوب به تصویر کشیده است. واقعا خوش به حال شما.

    پاسخحذف
  4. منيعي جان ،‌ببخشيد من اسم شريف شما رو نميدمنم . اينا كاراي من نيست ،‌آثار طراح بزرگ كته كلويتس. خانم هنرمند فقيد آلماني كه قرباني تبعيض جنسي تو اروپا شد و گرنه همه بايد اسمشو مي شناختن

    پاسخحذف
  5. سلام
    یک دنیا ممنون از این همه لطف و توجه. زیبایی صداقت شما کمتر از این نقاشی ها نیست.

    پاسخحذف