۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه

خانواده آب مرکبي























اين پنجشنبه قرعه به نام فيگور افتاده بود. خواهرم ميگه از روي طرح هات ميشه فهميد هر کدوم از اين آدما چه جور شخصيتي دارن . اگه واقعا همينجوري باشه که خيلي خوبه . بچه هاي شرقي هم همچين نظري داشتن . يکي به اين پيرزن مهربون من گفت " عمه بلقيس " يکي ديگه برگشت به مش رضا گفت " اين عمو اخمالو چقدر جديه " طفلکيا .... خوب يا بد هر چي که باشن از پنجشنبه تا حالا اينا شدن عضوي از خانواده من . صبح بخير بچه ها ! امروز حالتون چطوره ؟

۲ نظر:

  1. سلام
    امروز حالمون خوبه خیلی خوب. ممنون از احوالپرسی تون.
    نقاشی هات واقعا قشنگه و همه شون چه از نظر فیگور و چه از نظر خود ادم ها برای همه ما اشناست و ارامش بخش, میشه بهشون خیره بشی و انچه که از وطنت به یاد داری رو مرور بکنی, پیرزنانی عصا بدست -نقاشی پیرزن یه دنیا حرف داره از چهره شکسته و نگاه مهربونش که از سال ها رنج و مرارت حکایت می کنه تا تصویر پشت سر او- و مردانی جدی, نشسته بر چهارپایه, دست بر زیر چانه نهاده و غمگنانه سیگار کشیدن, دو دست رو زیر چانه گذاشتن و غرق در فکر شدن. چقدر برام اشنا هستند این شخصیت ها و فیگور ها. راستی یادم رفت بگم حال شما چطوره امیدوارم خوب باشید و شاد.

    پاسخحذف
  2. سلام
    خیلی ممنون از توجه و محبتتون, فقط می تونم بگم واقعیت رو گفتم و احساسم رو.

    پاسخحذف