۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه

پیرمرد خوش اخلاق

پیرمرد ، تنها روی نیمکت چوبی کوچکی جلوی مغازه اش نشسته بود و هی داشت تسبیحشو دور دستش می چرخوند . وقتی رفتم جلو که ازش واسه عکاسی اجازه بگیرم با گوشه چشم فقط یه نگاه بهم کرد و دوباره نگاهشو دوخت به زمین. منم سکوتشو به فال رضا گرفنم

۱ نظر:

  1. از این پیرمردها و شخصیتشان خوشم می آید، از این طرح ها بیشتر.

    پاسخحذف